اغوادیکشنری فارسی به انگلیسیallurement, cozenage, enticement, instillation, seduction, subornation, temptation
اغوالغتنامه دهخدااغوا. [ اِ ] (از ع ،اِمص ) مأخوذ از تازی . گمراهی . ضلالت . گمراه کردگی . اضلال . فریب . وسوسه . پند و نصیحت بد. برانگیختگی و تحریک و تحریض بر کارهای بد. (ناظم
اغوا کردندیکشنری فارسی به انگلیسیallure, catch, inveigle, lure, mislead, seduce, solicit, suborn, tempt, entice