ارطاةلغتنامه دهخداارطاة. [ اَ ] (اِخ ) ابن سمیة. (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 300 وج 6 ص 174). یا سهیة. (عیون الاخبار ج 3 ص 239). المری . (الموشح ص 238، 242 و 243). پهلوا
ارطاةلغتنامه دهخداارطاة. [ اَ ] (اِخ ) ابن شرحبیل بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار. وی در یوم احد لوای مشرکین بدست داشت و مصعب بن عُمیربن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار صاحب لوای رسول
ارطاةلغتنامه دهخداارطاة. [ اَ ] (اِخ ) ابن المنذربن الاسود الحمصی السکونی مکنی به ابوعدی . محدث است . و در سنه ٔ 162 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به عیون الاخبار ج 3 ص 44 و سیرةعم
ارطاةلغتنامه دهخداارطاة. [ اَ ] (اِخ ) نام آبی از بنی ضباب که در دارةالخنزرین بیرون آید. ابوزید گوید که ازحمی ضریه خارج شود و بمسافت سه شب در جهت وزش باد جنوب از خارج حمی راه پیم
ارطاءلغتنامه دهخداارطاء. [ اِ ] (ع مص ) اَرطی برآوردن زمین . || بالغ شدن و بزنی رسیدن دختر. (منتهی الأرب ).