ارملةلغتنامه دهخداارملة. [ اَ م َ ل َ ] (ع ص ) زن بی شوهر. زن بیشوی بیوه و اگر بی شوهر موسر باشد او را ارمله نگویند. بیوه ٔ محتاج و بیچاره . (منتهی الأرب ). زن بی شوی فقیر و بدب
ارمولةلغتنامه دهخداارمولة. [ اُ ل َ ] (ع اِ) ارمولةالعرفج ؛ پاره ای از شاخ عرفج که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . ج ، ارامل ، ارامیل . (منتهی الارب ).
ارمللغتنامه دهخداارمل . [ اَ م َ ] (ع ص ) مرد بی زن . (منتهی الأرب ) (شمس اللغات ). عزب یا زن مرده . || بیوه ٔ بدبخت و فقیر. || محتاج و درویش و بیچاره . (منتهی الأرب ). مرد بی