ارتجاءلغتنامه دهخداارتجاء. [اِ ت ِ ] (ع مص ) امید. رجاء. امیدواری . امید کردن . امید داشتن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) : طیره مکن مرا بسوی دوستان بعیدکز جمله دوستان سوی تو کرد
ارتواءلغتنامه دهخداارتواء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سیراب شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || تافته و سطبرتاه گردیدن رسن . (منتهی الارب ). || معتدل و سطبر شدن بندهای مرد. (منتهی الا