افراوندهلغتنامه دهخداافراونده . [ اَ وَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاغه بخش دورود شهرستان بروجرد. محلی جلگه و معتدل است . و 350 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل
افراوندهلغتنامه دهخداافراونده . [ اَ وَ دِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند علیا بخش سربند شهرستان اراک . محلی کوهستانی سردسیر است و 897تن سکنه دارد و آب آن از قنات و رود محلی تأم
وافراًلغتنامه دهخداوافراً. [ ف ِ رَن ْ ] (ع ق ) به فراوانی . به کثرت . کثیراً. || اغلب . (از یادداشت مؤلف ).
افرالغتنامه دهخداافرا. [ اَ ] (اِ) بزبان مازندری نام درختی است معروف . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). درختی از تیره ٔ افراها جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان که درختی است تنومند