استحجابلغتنامه دهخدااستحجاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به دربانی گرفتن کسی را. حجابت از او خواستن . (منتهی الارب ).
استحوذ عليدیکشنری عربی به فارسیسيطره يافت بر , مسلط شد بر , كنترل را به دست گرفت , غلبه پيدا كرد بر , فائق آمد بر , پيروز شد بر , سلطه پيدا كرد بر , چيره شد بر