استیزهلغتنامه دهخدااستیزه .[ اِ زَ / زِ ] (اِمص ) ستیزه . (برهان ). ستیز. استیز. لجاج . (برهان ). عناد. خصومت . (برهان ) : وگر استیزه کنی با تو برآیم من روز روشنت ستاره بنمایم من
استیپهلغتنامه دهخدااستیپه . [ اِ پ َ ] (اِ) (از اسپانیولی استپه ) نوعی از اکلیل الجبل . حصان لبان (حَسَن لَبَه ). (دزی ج 1 ص 21).