استیجاریلغتنامه دهخدااستیجاری . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به استیجار. - نماز، روزه ، حج ّ استیجاری ؛ نماز یا روزه یا حجی که شخص مکلف به جا نیاورده و پس از مرگ او با پرداخت وجهی شخصی ر
استیجاریفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده١. اجارهای؛ مزدی: منزل استیجاری.۲. (فقه) نماز، روزه، یا حجی که شخص بهجا نیاورده باشد و پس از مرگ او کسی را اجیر کنند تا هریک از این فرایض را از جانب او بگزارد
خط استیجاریleased line, private lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی که شرکت مخابرات برای استفادۀ اختصاصی و تماموقت به مشتری اجاره میدهد
جاستیلغتنامه دهخداجاستی . [ ] (اِخ ) فقیه علی که مدرسه ای بنام وی (مدرسه فقیه علی ) به کوی اصفهانیان در ری بوده است . (کتاب النقض ص 47).