اقروةلغتنامه دهخدااقروة. [ اَق ْ رُ وَ ] (ع اِ) ج ِ قَرو، بمعنی کاسه ٔ چوبین و کاسه برای ولوغ سگ . (از اقرب الموارد). رجوع به قرو شود.
واقرةلغتنامه دهخداواقرة. [ ق ِ رَ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). کوهی است به یمن که در آن دژی است به نام هطیف [ هَُ ] . (معجم البلدان ).
اقرلغتنامه دهخدااقر. [ اُ ق ُ ] (ع اِ) وادی فراخ پر از گیاه تلخ و شورمزه و آب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).