نمودار تابش افقیhorizontal radiation pattern, HRPواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نمودار تابش آنتن که در صفحۀ افقی اندازهگیری میشود
اقحوانلغتنامه دهخدااقحوان . [ اَ ح َ ] (ع اِ) بر وزن ارغوان معرب اکحوان است که شکوفه ٔ ریحان و بابونه باشد. احداق المرضی . خبزالغراب . شجرةالکافور. بابونه ٔ گاو. و بضم اول و ثالث
اقحوانلغتنامه دهخدااقحوان . [ اُ ح ُ ] (ع اِ) قُحوان . بابونج . بابونه . (منتهی الارب ). رجل الدجاجة. کرکاش . مقارجه . بابونک . بابونق . (یادداشت مؤلف ). شجره ٔ مریم . کافوریه .
واقحلغتنامه دهخداواقح . [ ق ِ ] (ع ص ) سم سخت . (از اقرب الموارد). سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شوخگین . (منتهی الارب ). || زشت . (دهار).
لواقحلغتنامه دهخدالواقح . [ ل َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لاقح ، ناقه ٔ آبستن شده . آبستنان . (منتخب اللغات ). و نیز بادها که درخت و ابر را باردار گرداند. || جنگ . || ریاح لواقح ؛ باد
لواقحفرهنگ انتشارات معین(لَ قِ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ لاقح و لاقحه ؛ آبستن کنندگان (بادها و جز آن ها). 2 - آبستن شدگان .