احمولة البروجردیلغتنامه دهخدااحمولة البروجردی . [ ؟ تُل ْ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) رجوع بمحاسن اصفهان مافروخی ص 38 شود.
علی احمولةلغتنامه دهخداعلی احمولة. [ ع َ ی ِ اَ ل َ ] (اِخ ) «احمدلة» از شعرای فارسی زبان بود که نام او در «محاسن اصفهان » آمده است . رجوع به علی احمدله شود.
احملدیکشنری عربی به فارسیرقم نقلي , رساندن , بردن , حمل کردن , نقل کردن , تجاهل کردن , ناديده پنداشتن , چشم پوشيدن , رد کردن , بي اساس دانستن , برسميت نشناختن