اخولغتنامه دهخدااخو. [ اَ ] (ع اِ) حالت رفعی اخ . برادر. برادر نسبی . || دوست . همنشین . ج ، اخون ، آخاء، اِخوان ، اُخوان ، اِخوة، اُخوة، اُخُوّ، اُخوّة.
اخولغتنامه دهخدااخو. [ اِ خ ُ ] (اِخ ) نام پری ایست در اساطیر قدیمه ٔ یونانی . || (یونانی ، اِ) انعکاس صدا بزبان یونانی . (قاموس الاعلام ).
جاخلغتنامه دهخداجاخ . [ جاخ خ ] (ع ص ) کسی که از جائی بجائی شود. || کسی که شکم خود را بلند کند. || کسی که هر دو بازو را در سجده باز دارد. || درازکشنده با تمکن و استرخاء. کسی که
واخفرهنگ انتشارات معین(اِصت .) (عا.) 1 - کلمه ای است دال به تأسف و حسرت . 2 - کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی .