اموریونلغتنامه دهخدااموریون . [ اَ ری یو ] (اِخ ) قبیله ای از نسل اَموربن کنعان بن نوح بودند. مردان این قبیله همگی بلندقامت و شجاع بودند و با قوم بنی اسرائیل دشمنی میورزیدند. (از ا
قانون اُموریOmori’s lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی تجربی که کاهش شمار پسلرزهها در واحد زمان را بهصورت رابطهای توانی نشان میدهد
امریگنلغتنامه دهخداامریگن . [ اِ م ِ گ ُ ] (اِخ ) بالتازار حقوقدان فرانسوی متولد در اکس (1725-1789 م .). رجوع به لاروس شود.
ام ایمنلغتنامه دهخداام ایمن . [ اُ م م ِ اَ م َ ] (اِخ ) (برکه ) دختر ثعلبةبن عمربن حصن بن مالک . دایه ٔ حضرت رسول اکرم و در شمار زنان صحابه و در اصل کنیزکی حبشی و مملوک عبداﷲبن عب
ام جعرورلغتنامه دهخداام جعرور. [ اُم ْ م ِ ج ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی نخله است که خرمای آنرا جعرور گویند. (از المرصع).
ام جعفرلغتنامه دهخداام جعفر. [ اُم ْ م ِ ج َ ف َ ] (اِخ ) (زبیده ) دختر جعفربن ابی جعفر منصور، دختر عم و زن هرون الرشید و مادر محمد امین بوده است . (از مجمل التواریخ و القصص و الجم