انبارگردانیفرهنگ انتشارات معین(اَ گَ) (حامص .) صورت برداری از کالای موجود در انبار و ارزیابی موجودی آن .
انباز گردانیدنلغتنامه دهخداانباز گردانیدن . [ اَم ْ گ َ دَ ] (مص مرکب ) شریک ساختن : دو کس را که با هم زیاده الفتی نباشد در عمل انباز گردانند. (مجالس سعدی ).
انباردیکشنری فارسی به عربیترسانة , تکتل , حوض , ذخيرة فنية , عرض , قاموس المعاني , قبو , کدس , مخزن , مستودع , منتجع
انباردیکشنری فارسی به انگلیسیarsenal, barn, depository, entrepôt, repository, magazine, reservoir, stash, stockroom, storehouse, storeroom, stowage, tank, warehouse, well