دندهچهارfourth gear, fourthواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در جعبهدنده که در آن نسبت دور معمولاً در حدود یک است و درنتیجه سرعتها و گشتاورهای ورودی و خروجی جعبهدنده تقریباً یکسان هستند
آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
یارد خرسنگیmegalithic yardواژههای مصوب فرهنگستانواحد اندازهگیری برابر با 0/829 متر یا 2/72 پا که بنا بر قراین موجود در آثار خرسنگی بهجامانده در بریتانیا و بروتانی فرانسه به کار میرفته است
heardدیکشنری انگلیسی به فارسیشنیدم، شنیدن، گوش کردن، گوش دادن به، پذیرفتن، استماع کردن، درک کردن، اطاعت کردن
heartدیکشنری انگلیسی به فارسیقلب، دل، مرکز، جوهر، ضمیر، رشادت، دل و جرات، مغز درخت، لب کلام، جرات دادن، تشجیع کردن