ایقونةلغتنامه دهخداایقونة. [ ن َ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی . تصویر و نقش و نگار. (ناظم الاطباء).
ایقونلغتنامه دهخداایقون . (اِ) گلی است بغایت بدبو و بعربی وردالمنتن خوانند و رنگ آن به رنگ گل سرخ ماند. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). یک قسم گلی است مانند گل سرخ ولی بدبو و گن
ایقلغتنامه دهخداایق . [ اَ ] (ع اِ) استخوان باریک از ساق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ذراع ستور یا جای بستن رسن از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ذراع ستو
چایقوشانلغتنامه دهخداچایقوشان . (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 11هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 40500گزی راه شوسه ٔ هروآباد بمیانه واقع شده . کوهستا
عوایقلغتنامه دهخداعوایق . [ ع َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) صورتی از عوائق است که ج ِ عائق باشد. رجوع به عوائق شود.