ایوارلغتنامه دهخداایوار. [ ای ] (ق ، اِ) وقت عصر باشد که نماز دیگرش نیز میگویندچنانکه شبگیر صبح را خوانند و راه رفتن وقت عصر را ایوار کردن و وقت صبح را شبگیر نمودن گویند . (برهان
ایوارواژهنامه آزادغروب خورشید. تنها واژه کاربردی که هنوز هم در میان بیشتر اقوام کرد و لر و بخشی از پارسها در همدان استفاده می شود. چنانچه در غزل شیخ بهایی می فرماید: اتش به جانم
ایوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنزدیک غروب آفتاب؛ عصر؛ هنگام عصر. ایوار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] سفر کردن هنگام عصر.
ایجارلغتنامه دهخداایجار. (ع مص ) (از «وج ر») ائجار. دارو در دهان کسی ریختن . || نیزه زدن در دهان کسی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (از
سمعکhearing aid, HAواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای الکترونیکی برای تقویت صدا و ارسال آن به گوش شامل صدابَر و تقویتکننده و ریزبلندگو (receiver) متـ . شنیدیار hearing instrument شنیدافزار hearing