ازمورلغتنامه دهخداازمور. [ اَ زِم ْ مو ] (اِخ ) موضعی قرب سبته . رجوع بنخبة الدهر دمشقی ص 236 و فهرست آن شود.
لوازم آرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی کآپ (مکاپ)، سرخاب، پودر، روژ گونه، سایهچشم، فرمژه، مداد چشم، ریمل، لاکناخن، ماتیک، کرم، کرمپودر، پنکک (پنکیک) سفیداب، سرمه، وسمه وسایل آ