اجتباءلغتنامه دهخدااجتباء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (تاج المصادر). گزین کردن . برگزیدگی : دمنه بدید که شیر... هر ساعت در اصطفاء و اجتباء وی [ گاو ] می افزاید. (کلیله و دمنه ).
اجتباءفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)برگزیدن ،انتخاب کردن . 2 - فراهم آوردن . 3 - (اِمص .)برگزیدگی .
اجتبارلغتنامه دهخدااجتبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نیکو شدن حال کسی . (تاج المصادر) (زوزنی ). درست و نیکو حال شدن . || توانگر گردیدن . || شکسته بستن . (منتهی الارب ). شکسته را دربسته ش