گاوخوارهلغتنامه دهخداگاوخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (اِخ ) نهری است عظیم که از جیحون برگرفته اند و بر این عمارت فراوان و زراعت بی پایان کرده مثل گاوخواره . رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص
گاخوارهلغتنامه دهخداگاخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گهواره و به عربی مهد خوانند. (برهان ). و رجوع به گاهواره و گهواره و گاواره شود.
کَافُوراًفرهنگ واژگان قرآنکافور(کافور مادهای مومی، سفید و یا شفاف و جامد با فرمول C۱۰H۱۶O که دارای بوی بسیار قوی میباشد.کافور صمغ درختی بنام camphor laurel میباشد. این درخت همیشه سبز
آبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد
آبفرهنگ انتشارات معین[ په . ] ( اِ.) مایعی است شفاف ، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H ، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب ، آتش ، باد، خاک » محسوب می شده .
کافئینفرهنگ انتشارات معین(فِ) [ فر. ] (اِ.) آلکالوئیدی به فرمول 2 O 4 N 1 H 8 C که در برگ و دانة قهوه و چای و گیاه ماته و گیاه کلااکومیناتا موجود است . کافئین مقوی قلب و مدر است و در ضع
جوّدوستatmophileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عناصری که بیش از همه در جوّ زمین وجود دارند، مانند H, C, N, O, I و گازهای نادر