غطولغتنامه دهخداغطو. [ غ َطْوْ ] (ع مص ) غطو لیل ؛ تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاریک شدن شب و پوشیدن تاریکی آن همه چیز را. (اقرب الموارد). || غطو ماء؛ بلند گردیدن آب و افزون شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن آب . (از اقرب الموارد). || غطو شی ٔ؛ پوشیدن و فراگرفتن شی ٔ
غوثیلغتنامه دهخداغوثی . [ غ َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن محمدبن ابی علی تلمسانی ، مکنی به ابوعلی غوثی . معلم مدرسه ٔ بسیه ابی العباس بود. او راست : کشف القناع عن آلات السماع . این کتاب در مطبعه ٔ جوردان در الجزایر چاپ شده است . (از معجم المطبوعات ج 2 ستون <spa
غوثیلغتنامه دهخداغوثی . [ غ َ ] (اِخ ) عکاشةبن ثوربن اصغر غوثی . رسول خدا وی را بسوی سکاسک و سکون فرستاد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 181).
غوثیلغتنامه دهخداغوثی . [ غ َ ] (ص نسبی ) (اِخ ) منسوب به غوث . (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 181). رجوع به غوث (اِخ ) شود.