لامپنیوسلغتنامه دهخدالامپنیوس . [ پ ُ ] (اِخ ) نام جزیره ای به دریای مدیترانه در سواحل آسیای صغیر و یونان . (ایران باستان ج 1 ص 626).
لاپنیلغتنامه دهخدالاپنی . [ پ ُ ] (اِخ ) لاپونی . لاپونیه . نام شمالیترین منطقه ٔ اروپا در شمال شبه جزیره ٔ اسکاندیناوی .
لامانیلغتنامه دهخدالامانی . (حامص ، اِ) لاف و گزاف و دروغ . (برهان ). گزافه در سخن . منسوب به فریب و دروغ . (غیاث ، از شرح خاقانی ) : چه سستی دیدی از سنت که رفتی سوی بی دینان چه ت
لامانیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. چاپلوسی.۲. هرزهگویی.۳. بیایمانی.۴. لافوگزاف.۵. دروغ.۶. (صفت) چاپلوس.۷. (صفت) لافزننده.
لاف و لامانیلغتنامه دهخدالاف و لامانی . [ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) لاف و گزاف . لاف و لام : سخنت را نه عبارت لطیف و نه معنی عروس زشت حلی دون و لاف و لامانی . خاقانی .رجوع به لامانی