لاتأمنلغتنامه دهخدالاتأمن . [ ت َءْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) ایمن مباش : آن در مجلس بر آن که لاتیأس وین در میدان بر این که لاتأمن .مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 392).
لاتیأسلغتنامه دهخدالاتیأس . [ ت َ ءَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) نومید مشو. اقتباس از آیه ٔ لاتیأسوا من روح اﷲ. (قرآن 87/12)؛ نومید از رحمت خدا مشوید : آن در مجلس بر آن که لاتیأس وین د
لاتاکیهلغتنامه دهخدالاتاکیه . [ لات ْ تا ی ِ ] (اِخ ) امارت سوریه . حکومت قدیم آلااوئیت دارای 6500 هزارگز مربع مساحت و 285 هزار تن سکنه . پایتخت آن لاتاکیه (لاادیسه ٔ قدیم )، بندری
لتفاژهالغتنامه دهخدالتفاژها. [ ل ُ ت ُ ] (اِخ ) مردمی بودند از لیبیا به روزگار هرودُت که در ساحل دریا زندگی میکرده اند. (ایران باستان ج 1 ص 573).