لابیگر بیگانگانforeign agent 1واژههای مصوب فرهنگستانفردی که رسماً برای شرکت یا دولتی خارجی لابی میکند
لابیگریlobbying, lobbyismواژههای مصوب فرهنگستانبهرهگیری نظاممند از لابی کردن و گروههای لابی برای نیل به اهداف سیاسی
گروه لابیlobby 2واژههای مصوب فرهنگستانگروهی که برای وضع یا تصویب قانون یا سیاستی مشخص به نفع فرد یا گروهی خاص بر قانونگذاران یا مسئولان اجرایی اعمال نفوذ میکند متـ . لابی
گردن گلابیلغتنامه دهخداگردن گلابی . [ گ َ دَ گ ُ ] (ص مرکب ) آنکه گردنی دراز و باریک دارد. || سخت نحیف ، لاغر و نزار.
چرخ دولابیلغتنامه دهخداچرخ دولابی . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آسمان . (ناظم الاطباء). چرخ . چرخ دوار. چرخ گردنده : فغان