لاویانلغتنامه دهخدالاویان . (اِخ ) ج ِ لاوی و منسوب بدان ، یعنی اشخاصی که از اولاد لاوی سومین پسر یعقوب اند. گاهی این لفظ به معنی کاهنان نیز استعمال شده است . (ایران باستان ج 2 حا
لاویانلغتنامه دهخدالاویان . (اِخ ) (سِفر...) کتاب سوم از پنج سِفر است . درقاموس کتاب مقدس آمده : از آنرو به این اسم نامیده شده که مخصوصاً مشتمل بر ذکر قوانین و آئین لیویان و کاهنا
کولاویانلغتنامه دهخداکولاویان . [ کو / ک َ ] (ص ، اِ) پهلوانان کردان باشند از جنس نیکو (کذا). (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 394). پهلوانان و گردان را گویند. (برهان ) (آنندراج ). گرد و پهل
تولائیانلغتنامه دهخداتولائیان . [ ت َ وَل ْ لا ] (اِ مرکب ) گروهی که به دوستی علی و خاندان و اولاد او تظاهر می کردند. رجوع به سبک شناسی بهار ج 3 ص 255 شود.
قالندواژهنامه آزادقا لند بر گرفته شده از دو کلمه قال در زبان لری به معنی(فریاد) و لند که مخفف کلمه (بلند) می باشد که میشود(قال بلند) که بر اثر گذشت زمان و کوتاه شدن و مخفف شدن وا