لیمونیونلغتنامه دهخدالیمونیون . (معرب ، اِ) به یونانی حماض بزرگ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از حماض بزرگ است که در بستانها بیشتر روید و در حماض گفته شد، منفعت و صفت انواع آن .
لیمونیلغتنامه دهخدالیمونی . (ص نسبی ) منسوب به لیمون . || چیزی که لیمو در آن انداخته باشند چون سکنجبین لیمونی که بجای سرکه در آن لیمو می اندازند. (آنندراج ).
لیمنیلغتنامه دهخدالیمنی . [ م ُن ْی ْ ] (اِخ ) نام کرسی دپارتمان هت -وین به فرانسه ، واقع در 400هزارگزی جنوب غربی پاریس . دارای راه آهن و 28210 تن سکنه .