لیچارلغتنامه دهخدالیچار. (اِ) ریچار که مطلق مربا باشد عموماً و مربائی را که از دوشاب سازند خصوصاً و آنچه از شیر و دوغ و ماست بپزند به هر نحو که باشد. (برهان ). لیچال : یکی غرم بر
لیوارلغتنامه دهخدالیوار. [ لی ] (اِخ ) نام موضعی است . رجوع به سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 69 شود.
لیوارلغتنامه دهخدالیوار. [ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 43هزارگزی شمال مرند و ده هزارگزی راه آهن جلفا به تبریز. جلگه و معتدل . دارای 1524
لیوارلغتنامه دهخدالیوار. [ لی ] (اِخ ) دهی جزء دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 15هزارگزی شمال باختری مرند و چهارهزارگزی راه آهن مرند به جلفا. جلگه و معتدل . دارای 21