لجارهلغتنامه دهخدالجاره . [ ل َج ْ جا رَ / رِ ] (ص ) (ظاهراً مصحف رجاله و یا کلمه ٔ فارسی است ) بلندآواز بی شرم (خاصه زن ). در تداول زنان ، زن بد و بی حیا. زنی لجاره ؛ زن بی حیا
لگارهلغتنامه دهخدالگاره .[ ل َ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار، واقع در 108هزارگزی باختر لار و دارای 16 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
لوارهلغتنامه دهخدالواره . [ رِ ] (اِخ ) نام رود کوچکی به فرانسه از شعب شط لوار. دارای 12هزار گز درازا.