کل ءلغتنامه دهخداکل ء. [ ک َل ْءْ ] (ع مص ) کلاءة. نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || به تازیانه زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ||
کلوءلغتنامه دهخداکلوء. [ ک َ ] (ع ص ) رجل کلوءالعین ؛ یعنی مردی چشم سخت که غالب نمی شود بر او خواب . (شرح قاموس فارسی ). مرد سخت بیدار چشم قوی که خواب بر آن غالب شدن نتواند. (از
لؤلوءةلغتنامه دهخدالؤلوءة. [ ل ُءْ ل ُ ءَ ] (اِخ ) بنت عبداﷲ. محدثة سمع علیها حوالی القرن السابع للهجرة المجلس الاربعون من امالی هبةاﷲبن الحسن بن هبةاﷲ الشافعی . (اعلام النساء ج