گل پیچلغتنامه دهخداگل پیچ . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) حریری نهایت باریک و غیر حاجب ماوراء که در آن گل سرخ خشک کردندی و برای دعوت به عروس با نبات به خانه ٔ مدعو فرستادندی .کیسه های خرد از
گلوپیچلغتنامه دهخداگلوپیچ . [ گ ُ / گ َ ] (نف مرکب ) آنچه در گلو پیچد. پیچنده و گیرکننده در گلو. خفه کننده : چه می پیچی در این دام گلوپیچ که جوزی پوده بینی در میان هیچ .نظامی .
ولوپیلغتنامه دهخداولوپی . [ وَ پ ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر است .این دهستان از 31 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 11هزار تن است . (از فرهنگ ج