رهگیری با واپایش زمینیGround-Controlled Interception, GCIواژههای مصوب فرهنگستانفنی که با استفاده از آن میتوان هواپیما یا موشک خودی را برای رهگیری مؤثر واپایش کرد
لوزهلغتنامه دهخدالوزه . [ زَ / زِ ] (اِ) هر چیز که آن چرب و شیرین باشد، خواه لقمه و خواه سخنان خوب و دلکش وبه معنی فروتنی و چاپلوسی و فریب هم هست . (برهان ).
لوزهفرهنگ انتشارات معین(لُ زِ) (اِ.) هر یک از دو جسم بادامی شکل کوچک که از بافت لنفی تشکیل شده و در دو طرف حلق قرار دارد.
جلوزهلغتنامه دهخداجلوزه .[ ج َ زَ / زِ ] (اِ) مخفف جَلغوزه است و آن مغزی باشد باریک و دراز. (برهان ) چلغوزه . (ناظم الاطباء). فندق . بادام کوهی . (ناظم الاطباء). رجوع به جلوز شود
کلوزهلغتنامه دهخداکلوزه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ) بمعنی کلوز است که غوزه ٔ پنبه ٔ شکفته باشد و آن را جوزقه نیز خوانند. (برهان ). بمعنی کلوز است و به زای فارسی هم آمده است . (آنندراج