ردهبندی کلیgeneral classification,GCواژههای مصوب فرهنگستانمهمترین ردهبندی در دور فرانسه و دیگر مسابقات مرحلهای که تعیینکنندة برندة نهایی است و در آن جایگاه دوچرخهسواران براساس زمان کلی آنها تعیین میشود
لوزةلغتنامه دهخدالوزة. [ زَ ](اِخ ) بنت عبداﷲ. محدثة سمعت خطیب المزة و ابن الخیمی و ابن الانماطی و حدثت . و توفیت فی ذی القعدة سنة 725هجری و قد جاوزت الخمسین . (اعلام النساء ج 3
لوزةلغتنامه دهخدالوزة. [ ل َ زَ ] (اِخ ) برکه ای است بین واقصة و قرعاء بر طریق بنی وهب و قباب ام جعفر. در نه میلی قرعاء وآنجا هم برکه ای است اسحاق بن ابراهیم رافعی را بر یازده م
لوزةلغتنامه دهخدالوزة. [ ل َ زَ ] (ع اِ) یکی لوز. یک بادام . (منتهی الارب ). || هر یک از دو برآمدگی بادام شکل درون گلو. و رجوع به لوزتان و لوزتین شود.
جلوزةلغتنامه دهخداجلوزة. [ ج َ وَ زَ ] (ع مص ) سبک آمدن و رفتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
لُّمَزَةٍفرهنگ واژگان قرآنبسیار عیب جو - بسیار ایرادگیر- بسیار بدگو(اصل ماده همز به معناي شکستن است ، و کلمه لمز نيز به معناي عيب است پس همزه و لمزه هر دو به يک معنا است . ولي بعضي گفتها
زجلةلغتنامه دهخدازجلة. [ زَ ل َ ] (ع اِ) آواز مردم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || جماعت ، خواه از مردم باشد یا جز آن . (ناظم الاطباء) (از م
زجلةلغتنامه دهخدازجلة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) کنیز معاویه و یا کنیز دختر وی عاتکه . وی از محدثان بوده است . (از منتهی الارب ). وی از ام الدرداء روایت دارد. در نسخ قاموس پس از ذکر زجل
دینفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهواحد اندازهگیری انرژی در سلسلۀ C.G.S برابر با نیرویی که به جسمی که جرمش یک گرم باشد شتابی برابر یک سانتیمتر میدهد.
لِم سهزیرگروهthree subgroups lemmaواژههای مصوب فرهنگستانلِمی در نظریۀ گروهها مبنی بر اینکه اگر C، B،A سه زیرگروهِ گروه مفروض G باشند و دو زیرگروه از سه زیرگروه [C،B،A]، [A،C،B]، [B،A،C]، بهنجار باشند، سومی نیز بهنجا