خشونت جنسیتیgender-based violence, GBV, violence agents of womenواژههای مصوب فرهنگستانخشونت علیه زنان بر مبنای موقعیت فرودست آنان در جامعه
لوذلغتنامه دهخدالوذ. [ ل َ ] (اِخ ) نام قریه ای است به جبل عامل . || کوهی است در یمن . (منتهی الارب ). کوهی است به یمن میان نجران بنی الحارث و میان مطلعالشمس . و میان لوذ و مطل
لوذلغتنامه دهخدالوذ. [ ل َ ] (ع مص ) پناه گرفتن به چیزی . (منتهی الارب ). پناه گرفتن به کسی یا به چیزی یا به جائی . (زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). پناه جستن . پناه بردن . ||
لوذلغتنامه دهخدالوذ.[ ل َ ] (ع اِ) کرانه ٔ کوه و جانب آن . || آنچه بدان احاطه کنند. || خم رودبار. (منتهی الارب ). کرانه ٔ وادی . (منتخب اللغات ). ج ، الواذ.
جلوذلغتنامه دهخداجلوذ. [ ج ِل ْ ل َ ] (ع ص ) سخت و درشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
لجذلغتنامه دهخدالجذ. [ ل َ ] (ع مص ) خوردن . || نخستین چریدن . || به کرانه ٔ زبان و به لب گیاه خوردن ستور. || اندک گرفتن و بسیار خواستن چیزی را بعد از آنکه یکبار داده باشند یقا
جل ذکرهلغتنامه دهخداجل ذکره . [ ج َل ْ ل َ ذِ رُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) تسبیحی است که پس از ذکر نام خدای تعالی آرند: خدای قادر متعال جل ذکره : جَل َّ ذکره منزه از چه و چون انبیا را
عنصر وارونinverse element, inverseواژههای مصوب فرهنگستاندر یک گروه G با عملِ . ، وارون عنصر a از G عنصری است از G مانند b بهطوریکه a . b= b . a = e، که در آن e عنصر همانی گروه G است
لِم سهزیرگروهthree subgroups lemmaواژههای مصوب فرهنگستانلِمی در نظریۀ گروهها مبنی بر اینکه اگر C، B،A سه زیرگروهِ گروه مفروض G باشند و دو زیرگروه از سه زیرگروه [C،B،A]، [A،C،B]، [B،A،C]، بهنجار باشند، سومی نیز بهنجا
بیفتگویش خلخالاَسکِستانی: egən دِروی: e.gən شالی: bargən کَجَلی: ara.gin کَرنَقی: jəgən کَرینی: jigən کُلوری: bargən گیلَوانی: egən لِردی: dәgәn