کلچانیدهلغتنامه دهخداکلچانیده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف ) شیری که بسته و دلمه کرده باشند. شیری که بصورت لور یا پنیر یا ماست درآورده باشند. شیر بریده و ستبر کرده . (از یادداشتهای مرحوم
لاستیک ولکانیدهvulcanised rubber, vulcanisateواژههای مصوب فرهنگستانمحصول ولکانشی که در آن لاستیک در شرایط مشخص بهصورت شیمیایی با گوگرد و شتابدهندهها واکنش مییابد تا دارای خواص فیزیکی مطلوب شود متـ . لاستیک پختشده
کلچانندهلغتنامه دهخداکلچاننده . [ ک َ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) آنکه بکلچاند. آنکه شیر را «لور» یا «پنیر» یا «ماست » کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلچانیدن و کلچیدن شود.
کلچانیدنلغتنامه دهخداکلچانیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) شیر را «لور» یا «پنیر» یا «ماست » کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلچیدن شود.