برغوثیةلغتنامه دهخدابرغوثیة. [ ب ُ ثی ی َ ] (اِخ ) گروهی باشند از فرقه ٔ نجاریه که میگویند آیات قرآن مجید چون خوانده شوند عَرَض باشند و هرگاه حروف و الفاظ آن بصورت کتابت درآید با ه
برغوثیلغتنامه دهخدابرغوثی . [ ب َ ] (اِ) بیونانی بزرقطونا. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). برغونی . (فهرست مخزن الادویه ). فسیلیون . قطونا. اسفرزه . (ناظم الاطباء). اسپرزه . شکم پاره . اسفی
برغلغتنامه دهخدابرغ . [ ب َ / ب َ رَ / ب َ رِ] (اِ) بند آب . (برهان ). سد. (شرفنامه ٔ منیری ). برغ آب . بندی باشد که از چوب و خاشاک و خاک و گل در پیش آب بندند. بزغ . (برهان ) (