برخوهللغتنامه دهخدابرخوهل . [ ب َ خ ُ هََ ] (ص مرکب ) (بر + خوهل ) کج و ناهموار. (آنندراج ). کج و ناراست و به حذف اول وثانی هم به این معنی آمده است . رجوع به خوهل شود.
برخلغتنامه دهخدابرخ . [ ب َ ] (اِ) بعض . (برهان ). لخت . (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ). بخش . قسمت . پاره و حصه و بهره . (برهان ) . (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ). جزء
برخلغتنامه دهخدابرخ . [ ب َ ] (ع اِمص ) افزایش و زیادت . || ارزانی نرخ . || غلبه و قهر. || (مص ) شکستن پشت . || زدن شمشیر که بعض گوشت بریده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).