ارزش آتیfuture value, FVواژههای مصوب فرهنگستانارزش یک سرمایهگذاری با نرخ ثابت بازدهی در یک زمان مشخص در آینده
برگستوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهروپوش و زره مخصوصی که هنگام جنگ بر تن میکردند یا روی اسب میانداختند: ◻︎ همه زیر برگستوان اندرون / نَبُدشان جز از چشم از آهن برون (فردوسی: ۱/۱۳۸).
برگستوانلغتنامه دهخدابرگستوان . [ ب َ گ ُس ْت ْ ] (اِ مرکب ) مأخوذ از کُست در پهلوی به معنی پهلوو سو و کنار، و در فارسی نیز کشت یا کست بهمین معنی است . کستی یا کشتی در پازند و فارس
برگستوانفرهنگ انتشارات معین(بَ گُ) (اِمر.) 1 - زره . 2 - پوششی که در قدیم به هنگام جنگ بر روی اسب می افکندند یا خودشان می پوشیدند.
برجستگانremarkable people, remarkable person, RP, imaginative individualsواژههای مصوب فرهنگستانافراد شاخصی که در درک از آینده جهش ایجاد میکنند و اندیشهها و دانش آینده را برای دیگران آشکار میسازند
برگستوان کشلغتنامه دهخدابرگستوان کش . [ ب َ گ ُس ْت ْ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ برگستوان . حامل برگستوان . || برگستواندار. برگستوان پوشیده : همان پیل برگستوان کش هزارکه بگریزد از
برگستوانورلغتنامه دهخدابرگستوانور. [ ب َ گ ُس ْت ْ وان ْ وَ ] (ص مرکب ) برگستواندار. تن به برگستوان پوشیده . در برگستوان رفته . با پوشش جنگ : مرا گفته بود او که با صدهزارزره دار و برگ
برگستواندارلغتنامه دهخدابرگستواندار. [ ب َ گ ُس ْت ْ] (نف مرکب ) دارنده ٔ برگستوان . مالک و صاحب برگستوان . || برگستوان پوشیده . برگستوان برتن دارنده . برگستوان افکنده . با پوشش برگستو