تاریخگذاری فلوئورـ اورانیم ـ نیتروژنF.U.N datingواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی عام برای توصیف روشهای تاریخگذاری فلوئوری و اورانیمی و نیتروژنی
بعوضةلغتنامه دهخدابعوضة. [ ب َ ض َ ] (ع اِ) پشه . ج ، بُعوض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (زمخشری ) (از مؤید الفضلاء) (ناظم الاطباء). نوعی از پشه . (ترجمان علامه جرجانی ص 27). پشه
بعوضةلغتنامه دهخدابعوضة. [ب َ ض َ ] (اِخ ) آبی است مر بنی اسد را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به بیان و التبیین ج 1 ص 247 شود.
بعضةلغتنامه دهخدابعضة. [ ب َ ع ِ ض َ ] (ع ص ) پشه ناک : لیلة بعضة و ارض بعضة کذلک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شب یا سرزمین پرپشه . (از اقرب ا
لیلة بعضةلغتنامه دهخدالیلة بعضة. [ ل َ ل َ تُن ْ ب َ ع ِ ض َ ] (ع اِ مرکب ) شب پشه ناک . لیلة مبعوضة.
بعضوضةلغتنامه دهخدابعضوضة. [ ب ُ ض َ ] (ع اِ) جانوری است مانند خنفساء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بعوضلغتنامه دهخدابعوض . [ ب َ ] (ع اِ) حیوانی است بر صورت فیل گزنده یکی آن بَعوضَة و در بصایر آمده است کلمه ٔ بعوض از بعض گرفته شده است بسبب کوچکی جسم آن نسبت بدیگر حیوانات . (ا
نفخِ شکمگویش خلخالاَسکِستانی: fu دِروی: fu شالی: fu کَجَلی: vâ کَرنَقی: fi کَرینی: fi کُلوری: fu kardan گیلَوانی: fü لِردی: nafx/ fi
حالت پیروfollow-up mode, follow-upواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از سامانۀ سکان که در آن سامانه دستورهای دورافزار سکان را اجرا میکند و اگر سکان به وسط یا هر وضعیت دیگری برگردد، تیغۀ سکان فوراً از فرمان دادهشده پیروی م