تاریخگذاری فلوئورـ اورانیم ـ نیتروژنF.U.N datingواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی عام برای توصیف روشهای تاریخگذاری فلوئوری و اورانیمی و نیتروژنی
بعولغتنامه دهخدابعو. [ ب َع ْوْ ] (ع اِ) گناه و خطا. || عاریت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بعولغتنامه دهخدابعو. [ ب َع ْوْ] (ع مص ) گناه کردن و خطا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جنایت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). || غ
کبعلغتنامه دهخداکبع. [ ک َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بریدن . (آنندراج ). || کبع الدراهم و الدنانیر؛ نقد کرد آنرا و سره نمود. (منتهی الارب ). وز
کبعلغتنامه دهخداکبع. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) شتر دریایی و از آن است که زن زشت روی را گویند: یا وجه الکبع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
بعکلغتنامه دهخدابعک . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) درشت و خشک بدن گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || (اِ مص ) ستبری و کلفتی . (ناظم الاطباء). ورترنجیدگی جسم . (ناظم الاطباء).
بعجلغتنامه دهخدابعج . [ ب َ ع ِ ] (ع ص ) مرد سست رفتار، گویا معوج البطن است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
نفخِ شکمگویش خلخالاَسکِستانی: fu دِروی: fu شالی: fu کَجَلی: vâ کَرنَقی: fi کَرینی: fi کُلوری: fu kardan گیلَوانی: fü لِردی: nafx/ fi
حالت پیروfollow-up mode, follow-upواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از سامانۀ سکان که در آن سامانه دستورهای دورافزار سکان را اجرا میکند و اگر سکان به وسط یا هر وضعیت دیگری برگردد، تیغۀ سکان فوراً از فرمان دادهشده پیروی م