وزارت امور خارجهForeign Service, Diplomatic Service, Foreign Office, FO, Ministry of Foreign Affairs, MFA, Department of External Affairs, Ministry of External Affairsواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی دولتی که مسئول هدایت سیاست خارجی کشور است متـ . وزارت خارجه
جبخلغتنامه دهخداجبخ . [ ج َ ] (ع مص ) گردانیدن کعبتین در دست بوقت قمار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) اجباخ . مکانهاست که درختهای خرما دارد. (منتهی ا
وبخدیکشنری عربی به فارسیسرزنش کردن , تنبيه کردن , شديدا ~انتقاد کردن , گله کردن از , غرغرکردن , تقبيح کردن , سخت مورد انتقاد قرار دادن , نکوهش کردن , ملا مت کردن
امیرفؤادفرهنگ نامها(تلفظ: amir fo’ād) (عربی) امیر قلبها ، پادشاه دلها ، به تعبیری امیر صاحب دل ، پادشاه دارای دل منور به نور حق.