flareدیکشنری انگلیسی به فارسیشعله ور شدن، شعله، روشنایی خیرهکننده و نامنظم، زبانه کشی، شعله زنی، چراغ یا نشان دریایی، نمایش، از جا در رفتن، باشعله نامنظم سوختن، زبانه کشیدن
flaresدیکشنری انگلیسی به فارسیشعله ها، شعله، روشنایی خیرهکننده و نامنظم، زبانه کشی، شعله زنی، چراغ یا نشان دریایی، نمایش، از جا در رفتن، باشعله نامنظم سوختن، زبانه کشیدن
مشعل علامتدهیsignal flareواژههای مصوب فرهنگستانمشعلی ویژة نورافشانی به رنگهای مختلف که برای علامتدهی در مواقع اضطراری از آن استفاده میشود