قباقبلغتنامه دهخداقباقب . [ ق ُ ق ِ ] (اِخ ) جائی است . (منتهی الارب ). آبی است بنی ثغلب از خاندان بشر را که در ارض الجزیره واقعاست . (منتهی الارب ). ابوالفرج اصفهانی در اخبار سُ
قباقبلغتنامه دهخداقباقب . [ ق ُ ق ِ ] (ع ص ) مرد بسیارسخن . || مرد بدخوی درشت . (منتهی الارب ). || (اِ) سال آینده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). سه سال بعد از سال جاری . (منتهی الا
قباقبلغتنامه دهخداقباقب . [ق ُ ق ِ ] (اِخ ) نام نهری است در ثغر. (منتهی الارب ). متنبی در اشعار زیر از آن یاد کرده است : و کرت فمرت فی دماء ملطیةملطیة ام للبنین ثکول و أضعفن ماک
غباغبلغتنامه دهخداغباغب . [ غ َ غ ِ ] (اِخ ) قریه ای است در اول عمل خوزان از نواحی دمشق و بین آن دو شش فرسخ مسافت است . (معجم البلدان ). و غباغبی منسوب بدان است .
غباغبلغتنامه دهخداغباغب . [ غ َ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غبغب ، و هوالغبب المتدلی فی رقاب البقر والشاة و للدیک ایضاً. (معجم البلدان ).
قباقبیلغتنامه دهخداقباقبی . [ ق َ ق ِ بی ی ] (اِخ ) محمدبن خلیل بن ابی بکر از فضلاء و دانشمندان است . اصل او از حلب و محل سکونت او قدس است . تألیفاتی دارد. او راست : ایضاح الرموز
قباب لیثلغتنامه دهخداقباب لیث . [ ق ِ ب ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است در نزدیکی بعقوبا از نواحی بغداد و دانشمندانی بدان جا منسوبند. (معجم البلدان ).
قبابلغتنامه دهخداقباب . [ ق َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حرب بن کامل بن ملیح ، از محدثان است که درمصر از ابراهیم بن مرزوق و دیگران حدیث کرده و ابوبکر محمدبن ابراهیم مقری از او
قباقبیلغتنامه دهخداقباقبی . [ ق َ ق ِ بی ی ] (اِخ ) محمدبن خلیل بن ابی بکر از فضلاء و دانشمندان است . اصل او از حلب و محل سکونت او قدس است . تألیفاتی دارد. او راست : ایضاح الرموز
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن خلیل ... متولد سال 778 هَ . ق . و متوفی به سال 849 هَ . ق . رجوع به قباقبی (محمدبن خلیل ) شود.
طباطبالغتنامه دهخداطباطبا. [ طَ طَ ](اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام . لقب به لانه کان یبدل القاف طاءً. او لانه اعطی قباء، فقال : طباطبا، و یر
ابن طباطبالغتنامه دهخداابن طباطبا. [ اِ ن ُ طَ طَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام . به سال 199 هَ .ق . در عصر خلافت
زبطرةلغتنامه دهخدازبطرة.[ زِ ب َ رَ ] (اِخ ) شهری است میان ملطیه و سمیساط و آن ثغری است از ثغور روم . (منتهی الارب ). بلده ای است میان ملطیه و سمیساط از مرزهای روم که به نام بانی