بنات الجدیللغتنامه دهخدابنات الجدیل . [ ب َ تُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) ناقه هائی نجیب منسوب به فحلی که نعمان بن منذر را بوده است . (از المرصع).
بنات الجوفلغتنامه دهخدابنات الجوف . [ ب َ تُل ْ ج َ] (ع اِ مرکب ) اعضاء داخلی مانند قلب ، کبد، ریه ، روده و غیره که در جوف شکم قرار دارند. (از المرصع).
بنات الکدادلغتنامه دهخدابنات الکداد. [ ب َ تُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) خران . کداد، فحل معروفی است که خرها را بدو منسوب سازند. (از المرصع).
بنات الکریلغتنامه دهخدابنات الکری . [ ب َ تُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب )رؤیا و مناماتی که بخواب دیده شود. (از المرصع).