صافی سرعتvelocity filter, apparent velocity filter, fan filter, dip filter, f-k filter, pie-slice filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پالایه که براساس سرعت ظاهری یا برونراند بهنجار عمل میکند
بنوشگویش خلخالاَسکِستانی: benj دِروی: b.enj شالی: b.inj کَجَلی: âhâ کَرنَقی: âxwoa کَرینی: benj کُلوری: benj گیلَوانی: benj لِردی: âxa
بنوشگویش کرمانشاهکلهری: benu:š گورانی: benu:š سنجابی: benu:š کولیایی: benu:š زنگنهای: benu:š جلالوندی: benu:š زولهای: benu:š کاکاوندی: benu:š هوزمانوندی: benu:š
بن گوشلغتنامه دهخدابن گوش . [ ب ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زیر نرمه ٔ گوش باشد. (برهان ) (آنندراج ). || فرایاد. بخاطر. درگوش : هرچه رسول اﷲ (ص ) در حق علی گفته بود بنصوصیت و
بنجشکلغتنامه دهخدابنجشک . [ ب ِ ج ِ ] (اِ) گنجشک . چغوک . چکوک . چکک : بنجشک چگونه لرزد از باران چون یاد کنم ترا چنان لرزم . ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ).و گفت [ یعقوب بن لیث ]به
بنگشلغتنامه دهخدابنگش . [ ب َ گ ِ ] (اِ) لفظی است که آنرا بعربی بلع میگویند. (برهان ) (آنندراج ). بلع. (ناظم الاطباء). بلع. فروبردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بنگشتن شود.
بنگشلغتنامه دهخدابنگش . [ ب َ گ ِ ] (اِخ ) نام ولایتی است از ماوراءالنهر و ساکنان آن ملک را نیز بنگش گویند. (آنندراج ) (از برهان ). نام ملکی است قریب کشمیر و ساکنان آن ملک را نی