بتیلةلغتنامه دهخدابتیلة. [ ب َ ل َ ] (اِخ ) آبی است نزدیک بتیل . (آنندراج ). نام آبی نزدیک بتیل . (ناظم الاطباء). آبی است متعلق به بنی عمروبن ربیعةبن عبداﷲ. (از معجم البلدان ).
بتیلةلغتنامه دهخدابتیلة. [ ب َ ل َ ] (ع ص ، اِ) بتیل . بتول . منقطعه ٔ از دنیا. (از اقرب الموارد). زن از دنیا بریده و مائل به خدا. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). منقطعه از دنیا برای
بتیللغتنامه دهخدابتیل . [ ب َ ] (اِخ ) کوهی است در یمامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند کوهی است در یمامه . (از معجم البلدان ). || کوهی در نجد که به کوهستانی وابسته نیست .(ا
بتیللغتنامه دهخدابتیل . [ ب َ] (ع ص ، اِ) زن از دنیا بریده بجهت خدای تعالی . || نهالی که از بن درخت برآمده و از آن درخت مستغنی گردیده باشد. || جویچه در پایین رودبار. (از آنندراج