filletدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، گچ بری، نوار، گیس بند، قیطان، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، اهن تنکه یا تسمه اهن
کنجیfilletواژههای مصوب فرهنگستان1. پَسارگیری که محل اتصال دو سطح را با ایجاد قوس پُر میکند 2. قسمتی از تقاطع باند و خزشراه که برای سهولت در دورزدنهای سریع روسازی میشود
filletsدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، گچ بری، نوار، گیس بند، قیطان، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، اهن تنکه یا تسمه اهن
filletsدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، گچ بری، نوار، گیس بند، قیطان، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، اهن تنکه یا تسمه اهن
کنجی بالwing filletواژههای مصوب فرهنگستانسطوح پَسارگیری که برای جلوگیری از آشفتگی هوا در گوشههای تیز بین بال و تنه در طراحی در نظر گرفته میشود
ماهیچۀ ریلrail filletواژههای مصوب فرهنگستانپرشدگی محل اتصال میان تاج ریل و جان ریل و نیز میان جان ریل و پایۀ ریل