باستانگیاهشناختیarchaeobotanicalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی هر یافته و دادهای که بهنوعی به حوزۀ دانش باستانگیاهشناسی مربوط میشود
بستانچهرفرهنگ نامها(تلفظ: bostān čehr) (بُستان = بوستان + چهر = چهره و روی) ، کسی که چهره و روی او مانند باغ و گلزار زیباست ؛ (به مجاز) زیباروی .
باستان شناسیلغتنامه دهخداباستان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم به آثار تاریخی . شناسایی عتیقات . علم به آثار عتیقه . اصطلاح فرهنگستان ایران در برابر آرکئولوژی .- اداره ٔ کل باستانشناس