بالگانهلغتنامه دهخدابالگانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بالکانه . در مشبک . پنجره ایست که از داخل بیرون پیدا شود و از بیرون داخل نمودار نشود. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). و رجوع به بالکانه
بالوانهلغتنامه دهخدابالوانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مرغکی باشد کوچک و سیاه که شیرازیان آنرا واشه گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). مرغی است شبیه به گنجشک و سیاه و سفید باشد. در صحاح الف
بالوانهلغتنامه دهخدابالوانه . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 22 هزارگزی باختر قروه و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو قروه به سنقر در دامنه
بالة چانهchin finواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بالة ثابت در زیر دماغه و در امتداد محور هواگرد برای افزایش تعادل
بالکانهلغتنامه دهخدابالکانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ) دریچه مشبکی را گویند از طلا و نقره و امثال آن که از درون خانه بیرون را توان دید و از بیرون درون را نتوان دید. (برهان قاطع) (آنندراج