باباایورلغتنامه دهخداباباایور. [اَی ْ یو ] (اِخ ) دهی بدو فرسنگی شمالی دارنجان خواجه از بلوک سیاح فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 224).
بابابیک کمانگرلغتنامه دهخدابابابیک کمانگر. [ ب َ ک ِ ک َ گ َ ] (اِخ ) موضعی است از پازوار مشهد سر مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
بابای بی کرزلغتنامه دهخدابابای بی کرز. [ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماهور و میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون در 66 هزارگزی شمال باختر کنار تخته ، جنوب کوه دیمه انجیر. سکنه ٔ آن 36
بابااسکیلغتنامه دهخدابابااسکی . [ ] (اِخ ) بابااسکیسی ، بابای عتیق . سامی بیک آرد: قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه ، در 30 هزارگزی جنوب غربی قرق کلیسا، و 50ه
بابااسکیلغتنامه دهخدابابااسکی . [ ] (اِخ ) (قضای ...)قضائی است در ولایت ادرنه و آن از 33 قریه مرکب میباشد و اراضی حاصلخیزی دارد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).