بازبودگیopennessواژههای مصوب فرهنگستانمیزان آمادگی سازمان برای استقبال از اندیشهها یا فنّاوریهای درونسازمانی یا برونسازمانی و تجاریسازی آنها
بازبدیلغتنامه دهخدابازبدی . [ زَ دا ] (اِخ ) خرّه ای است نزدیک باقردی از ناحیه ٔ جزیره ٔ ابن عمر. بازبدی در سمت غربی دجله و باقِردَی در سمت شرقی آن است و این دو محل دو خره اند مقا
بهترین فنّاوری بازبَرازش موجودbest available retrofit technology, BARTواژههای مصوب فرهنگستانبهترین فنّاوری در دسترس برای ارتقای عملکرد سامانههای واپایش آلایندهها در تأسیسات ثابت موجود
بازبچهلغتنامه دهخدابازبچه . [ ب َ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرمیان بخش مرکزی شهرستان آباده که در 18 هزارگزی جنوب باختر اقلید و یک هزارگزی شمال خاور راه فرعی کولار به ده بید
بازبکندلغتنامه دهخدابازبکند. [ ] (اِ مرکب ) قزاکند. (فهرست البیان و التبیین چ حسن السندوسی . قاهره ، ج 3 ص 78). و منهم یلبس البازبکند و یعلق الخنجر و یأخذالجزر و یتخذالجمة. (البیا